نتایج جستجوی عبارت «شهر سید صادق عراق» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
برادران گشتی عراق
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها ‌می‌کردند. تا بچه‌ها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود‌. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمی‌کردند. برخی...
اهداف رژیم عراق از شروع جنگ علیه ایران
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » آفندها »
اهدافی را که رژیم بعثی عراق در این تهاجم دنبال می‌کرد عبارت بودند از‌: 1- لغو قرارداد 1975 الجزایر. 2- تجزیه ایران ( بخصوص‌ جدا کردن استان خوزستان). 3- براندازی نظام جمهوری اسلامی‌. سردمداران عراق اوضاع داخلی ایران را کاملا" مهیا برای چنین هجومی ارزیابی کرده بودند. بدین معنی که با توجه به نوپا بودن انقلاب و عدم آمادگی ظاهری‌ نیروهای نظامی، تنش‌ها و اختلافات داخلی‌، مشکلات اقتصادی و پایین بودن میزان تولید ناخالص ملی، همگی موجب شد تا آنها با همکاری...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید صادق صادقی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
شهادت، نردبانی است که شهید را تا به آنجا بالا می‌برد که لیاقت صحبت با ائمه اطهار (ع) پیدا می‌کند و فرشتگان آسمان باافتخار پذیرای او می‌شوند. صادق صادقی که ۱۳۴۸/۱/۱۶ در روستای دهچاه نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی چشم به این دنیای خاکی باز کرد، از آن جمله هست. وی در سن ۶ سالگی روانه مدرسه شد و در دبستان شهید مسروری دهچاه دوره ابتدایی را پشت سر گذاشت. به دلیل کمبود امکانات لازم از ادامه تحصیل منصرف...
رویای صادق
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی می‌گوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نی‌ریز آمد و گفت: بچه‌ها منتظر بودند‌، عملیات می‌خواهد انجام شود‌. گفتم‌: کجا‌؟ گفت‌: در منطقه اروند‌، طرف فاو. گفتم بعید است‌!. بنظر نمی‌رسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات می‌شود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد‌. از او سؤال کردم. کجا می‌خواهد عملیات شود؟...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید مهرداد جلالی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید مهرداد جلالی »
دل هوای یاران عاشقی را کرده که در پی وصل سر و جان به قربانگاه بردند. می‌خواهد همسفر نسیم صبا شود و به دیار آلاله‌ها سفر کند به جایی که هزاران لاله سرخ و هزار شهید راه عزّت و آزادگی آرمیده‌اند. به جایی که حاج مهرداد جلالی رحل اقامت در آن افکنده است. شهیدی که در نیمه شهریور ماه سال 1346 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهرستان لار متولد شد و پس از گذراندن دوران کودکی، در...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید صفر علی زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
صفرعلی، ۱۳۳۰/۹/۱ در شهرستان نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. هنوز چند سالی بیشتر از زندگی را تجربه نکرده بود که از نعمت داشتن پدر محروم شد و سرپرستی وی را مادرش به عهده گرفت. صفرعلی، در پی کسب‌وکار راهی کویت شد و از طریق کویت به‌سوی عراق و حرم مطهر امام حسین (ع) رهسپار گردید. در عراق توفیق زیارت حضرت امام خمینی (ره) را پیدا کرد و پیرو و مرید وی شد. ۱۳۶۷/۱/۲۲ با یک...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید یوسف علیخانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید یوسف علیخانی »
یوسف دومین کبوتر خونین بالی بود که در اولین روز از اردیبهشت سال ۱۳۵۱ در شهرستان مرودشت، میان خانواده‌ای مذهبی و انقلابی بال پرواز گشود و در دنیای خاکی فرود آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان عشایری و دوره راهنمایی را در مدرسه بزرگی نی‌ریز به اتمام رساند. پس از کسب مدرک پایان دوره راهنمایی و با توجه به علاقه خاصی که به اسلام و فراگیری علوم قرآنی داشت، وارد حوزه علمیه امام صادق (ع) نی‌ریز شد و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد پردلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سومین روز از فروردین سال ۱۳۴۶ وقتی چشمان خود را در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین گشود و گریه‌های زیبای حیات را سر داد، چلچله‌های بهاری با او هم‌آواز شدند و گل‌های رنگارنگ بر سر شاخساران به تماشای او نشستند. محمد، کودکی را با بازی‌های کودکانه سپری کرد و برای تحصیل راهی دبستان بختگان شد. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه بزرگی ادامه داد. وی فردی متدین، مظلوم، کم‌حرف و همیشه به یاد خدا بود. در زندگی به...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمود دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایق‌ها چون مروارید می‌درخشید و قناریها بر روی شاخه‌های نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچه‌های نی‌ریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز شد و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مسعود کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نی‌ریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بی‌آلایش،‌ ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازه‌داری امین و متدین بود، از همان کودکی امانت‌داری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....